سکوت تو یه فاجعه است برای هم صدای تو
شکسته در گلو چرا طنین نعره های تو
تو که خود منی پس چرا غریبه ای برای من
منو صدا نمی کنی تو قاب سرد ایینه به سوگ من نشسته ای مرا رها نمی کنی
در نهال خانه جانم گل یاد تو درخشید
عطر صد خاطره پیچید یاد صد خاطره خندید
یادم امد که شبی با تو از ان کوچه گذشتم